دانش جامعه شناسی همواره فرمولها و نظریه هایی برای جوامع دارد که در آنها به همزیستی به عنوان یک غایت نگاه می شود. این علم برای جامعه ی بی تفاوت فرمولی ندارد زیرا چنین جامعه ای برای مسائل پیش رویش (سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ و...) دغدغه ای نداشته و برای آن تفاوتی قائل نمی شود. انتخابات بهانه خوبی برای بررسی چنین جامعه ای است. جامعه خاموش در انتخابات را می توان به دو گروه تقسیم کرد ، آنها که آگاهانه سکوت پیشه کرده اند و آنها که اساساً بی تفاوتند. گروه اول همواره باید بکوشند تا مرز مشخصی با گروه دیگر داشته باشند زیرا سکوت آگاهانه ایشان در واقع به عنوان یک راه حل یا یک اعلام حضور تلقی می شود. این سکوت چنانچه بتواند اثر گذار باشد می تواند به معنای نوعی اعتراض حاکمیت را هدف قرار دهد اما باید توجه داشت که همیشه حاکمیت نسبت به خنثی سازی اثرات منفی چنین سکوتی ، خود ساکت و بی تفاوت نیست. او ترجیح می دهد این قشر را در راستای اهداف خود در درون سیستم به عنوان یک گروه بی تفاوت - و نه یک گروه معترض به وضع موجود و خارج از سیستم- هضم نماید . حاکمیت از پیش در صدد پیش بینی این رفتار و پیدا کردن راه حل مناسب است تا مرز میان جامعه خاموش ِ معترض و جامعه خاموش ِ بی تفاوت را برداشته و آنها را در حالت انفعال نگه دارند. گاهی حتی این سکوت برای صاحبان معترض آن خطرناکتر هم خواهد بود ، آنجا که چنین رفتاری برای نظام یک هدف به شمار آید ، به این معنا که نظام برای پیشبرد اهداف خود چنین سکوتی را به خدمت بگیرد. حاکمیت ممکن است به صورت آگاهانه در جهت ایجاد عدم انگیزش برای مشارکت این گروه تلاش هم بکند ، در این صورت چنین سکوتی نه تنها به مقاومتی در برابر وضع موجود نکرده است بلکه ابزاری آگاهانه در دست حاکمیت برای رسیدن به هدف خود شده است. بنابراین باید دید آیا یک جمعیت خاموش و آگاه می تواند با این روش مقاومت نظام را بشکند و اعلام حضوری مؤثر کند؟ اگر این گونه نیست و در عین حال امکان ایجاد یک انقلاب را در درون سیستم ندارد باید راه تازه ای را برگزیند که همانا استفاده از همان فضای حداقلی است که از دستگاه حاکمه برای ابراز وجود یافته است.
بانو
۸ ماه قبل
رهبران مدعی آن هستند که پادشاه قوانین
پاسخحذفو کشیشان برگزیده خداوندند
و درمیان این دو جسم آدمیان نابود
و روحشان به پوچی می گراید
سلام
پاسخحذفکل مسئله انتخابات در ایران جای سوال داره؟
و اینکه اون قانون اصلا معلوم نیست چرا اینجوریه؟
مثلا چرا یه کسی مثل محمد خاتمی میگه رئیس جمهور یه تدارکاتچی بیشتر نیست و هر 9 روز یه بحران واسش به وجود اوردتن
یا اینکه محمود احمدی نژاد میاد و الگوی مثلا مدیریت جهانی ارائه میده و هر کاری بخواد اینجا میکنه و کسی هم مثلا نمیگه چرا اینجوری شده
یا مثلا اینن درصدا و فرمولای چقدر تاثیر گذار بودنش هم گنگه کلا
الته الان واقعا یه فرستادی این شهروند آزاد وابسته به ستاد مهدی کروبی گذاشته که سطح مطالبات مردم بالا ببره و اون تابوها هم به کلی شکسته بشه...
و همچنین این مناظره ها کلا ماهیت رو بر هماگان آشکار کرده که چه چیزی بر کشور حاکمه